زن، سرم را روی یکپاش گذاشته، خم شده و انگشتهاش را لای موهام یله داده به جستوجو. کف دستش هنوز عطر زردچوبهی دیشب را میدهد که سخاوتمندانه، مشت کرده و ریختهبود روی میگوها. منِ قدردانِ بودناش، خوشخوشک و لرزان در آینهی پشت شانهام، چشمها را خمار کردهام و خطِ پلک تازهای را تمرین میکنم. مطابق دستورالعمل: از انحنای بیرون به سمت برگی چشم. زن میان شخمزدنهاش، به زخمهی صورتیِ زیر موهام که میرسد پوستهی نازک ملتهبام ر
درباره این سایت